♡_برفستان_عشق فریدون مشیری♡
Www.barfestan.ir
شعر فریدون مشیری چه وقتی که شاد است و از آمدن بهار میگوید، چه آنگاه که غم دارد، چه وقتی که نصیحت میکند، چه زمانی که دل میدهد و دل میستاند، دارد «عشق» را ستایش میکند و این ستایگشری عشق، مهمترین هنر او است.
مشیری شاعری بود که در همه حال، عشق را جزئی از خود میدانست. او پیوندش را با عشق در مقدمه سه دفتر این طور وصف میکند:
"در ۱۰ سالگی بعضی نکتهها و انشاهای مدرسه را به نظم درمیآوردم. بین سالهای دوازده تا پانزده سالگی شعر را با عشق آغاز کردم و دفتری از غزلهای عاشقانه ترتیب دادم. همه امیدم این است که با عشق نیز به پایان برم و آخرین برگ دفتر هستیام از عشق نشان داشته باشد، زیرا که: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند."
وی عشق را به حالتها و در جلوههای گوناگونش ستوده است که «کوچه»، تنها یکی از جلوههای آن به شمار میآید....
گاه خودِ «عشق» را مخاطب میگیرد و برایش «تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق» میسراید. گاه نیز از عشقِ عاشقی خاکسار در برابر معشوقِ نازان میگوید، مانند شعر کوتاهِ «ماه و سنگ»: «اگر ماه بودم، به هر جا که بودم، / سراغ تو را از خدا میگرفتم
وگر سنگ بودم، به هر جا که بودی، سر رهگذار تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید / شبی بر لب بام من مینشستی
وگر سنگ بودی، به هر جا که بودم / مرا میشکستی، مرا میشکستی!»
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !