
- تاریخ ارسال : دوشنبه 15 بهمن 1397
- موضوعات : ادبیات داستانی , نثر , برنامه هفتگی برفستان , دوشنبه(اتاق نقد ادبی)(دمی با شاعران:سعدی) ,
- بازدید : 279 مشاهده
اتاق نقد_برفستان_
یوزپلنگانی که با من دویدهاند کتابی حاوی ده داستان کوتاه از بیژن نجدی است. نام کتاب طبق مطلب مندرج در کتاب از وصیت شاعرانه او گرفته شدهاست.این کتاب تنها کتابی است که در زمان حیات بیژن نجدی از وی منتشر شد.
داستان های این مجموعه حجم کمی دارند و برخی از داستان ها مانند داستان "چشمهای دکمهای من" بیشتر از دو صفحه نیستند. درونمایهی مشترک تمامی این داستانها مرگ است. راز آمیزی مرگ و اندوه حاصل از آن برای بازماندگان.
وصیتنامه بیژن نجدی:
نیمی ازسنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام
با دره هایش، پیاله های شیر
به خاطر پسرم.
نیم دگر کوهستان، وقف باران است.
دریایی آبی و آرام را
با فانوس روشن دریایی
می بخشم به همسرم.
شب های دریا را
بی آرام، بی آبی نوع ادبی داستان”
با دلشوره فانوس دریایی
به دوستان دور دوران سربازی
که حالا پیر شده اند.
رودخانه که میگذرد زیر پل
مال تو
دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور
که آب
پیراهنت شود تمام تابستان.
هر مزرعه و درخت
کشتزار و علف را
به کویر بدهید،ششدانگ.
به دانه های شن، زیر آفتاب
از صدای سه تار من
سبز سبز پاره های موسیقی
که ریخته ام در شیشه های گلاب و گذاشته ام
روی رف
یک سهم به مثنوی مولانا
دو سهم به “نی” بدهید.
و می بخشم به پرندگان
رنگها،کاشی ها،گنبدها
به یوزپلنگانی که با من دویده اند
غار و قندیل های آهک و تنهایی
و بوی باغچه را
به فصلهایی که می آیند
بعد از من…
نقد و بررسی: